واج آرایی (نغمـه حروف)

به تکرار یک واج صامت یـا مصوت درون یک بیت یـا عبارت گفته مـی‌شود بـه گونـه‌ای که

طنین آن درون گوش بر جای بماند و باعث پیدایش موسیقی آوایی درون آن بخش از سخن شود

رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار              دستم اندر ساعد ساقی سیمـین ساق بود

قیـامت قامت و قامت قیـامت                          قیـامت مـی كند این قد و قامت

خیزید و خز آرید كه هنگام خزان است              باد خنك از جانب خوارزم وزان است

سجع

سجع درون لغت بـه معنای آواز کبوتر است. دو متن ادبی وغیر ادبی درون ادبیـات هر گاه واژه‌های پایـانی دو قرینـه کلام درون واج یـا واج های آخر مشترک باشند آرایـه سجع پدید مـی‌آید و آن دو جمله را مسجع مـی‌خوانند. دو متن ادبی وغیر ادبی معمولا هر قرینـه از یک جمله تشکیل مـی‌شود. اما گاهی نیز یک قرینـه از دو یـا چند جمله کوتاه پدید آمده است. همچنین درون اغلب نمونـه‌های نثر مسجع واژه‌های پایـانی دو جمله درون بیش از یک حرف مشترکند و در واقع هم قافیـه مـی‌باشند.

در گلستان سعدی نمونـه‌های فراوانی از ارایـه سجع بـه وضوح دیده مـی‌شود.

مثال  هر نفسی کـه فرو مـی‌رود ممد حیـات هست و چون بر مـی‌آید مفرح ذات 

 (سجع درون بین حیـات و ذات است)

تشبیـه

در تشبیـه دو مورد پر پایـه اشتراکی کـه در صفتی دارند بـه هم مانند مـی‌شوند مورد اصلی را مشبه و موردی کـه مشبه بـه ان تشبیـه مـی‌شود مشبه بـه مـی نامند.صفت مشترک مـیان مشبه و مشبه بـه دلیل شباهت یـا وجه شبه نامـیده مـی‌شود.یـا گاهی از واژه‌های از قبیل «مثل»،«مانند»...استفاده مـی‌شود.که بـه آنـها ادات تشبیـه گویند.

 

 

حس آمـیزی

هر گاه موضوعی را کـه مربوط بـه یکی از حواس است.به چیزی نسبت دهیم کـه با ان حس قابل احساس نباشد،آرایـه حس آمـیزی آفریده مـی‌شود کـه در زبان روزمره نیز کم کاربرد نیست.

مزه پیروزی را چشید.

در این عبارت «مزه» کـه مربوط بـه حس چشایی هست به پیروزی نسبت داده شده است.اما پیروزی با حس چشایی قابل احساس نیست.

کنایـه

جملات و عباراتی کـه منظور نویسنده یـا گوینده از بیـان آنـها،چیزی غیر از معنای ظاهری و لفظی آن عبارات یـا جملات است.که بـه آنـها کنایـه گوییم.

آب از دستهایش نمـی چکد.

معنای کنایی:هیچ چیزی از او بـه دیگران نمـی‌رسد،خیلی خسیس است.

استعاره

هر گاه واژه‌ای بـه دلیل شباهتی کـه با واژه دیگر دارد بـه جای آن بـه کار رود استعاره پدید مـی‌آید. مثال:

سبک تیغ تیز از مـیا ن برکشید // بر شیر بیدار دل بر درید

شیر بیدار دل استعاره به منظور سهراب است

ایـهام

هر گاه واژه یـا ترکیبی کـه دارای دو معنی هست به گونـه‌ای درون کلام بـه کار رود کـه هر دو معنا از ان قابل برداشت باشد آرایـه ایـهام شکل مـی‌گیرد.گاهی منظور اصلی تنـها یکی از ان دو معنا هست و گاهی هیچ یک بر دیگری برتری ندارد.

غرق خون بود و نمـی‌مرد ز حسرت فرهاد         گفتم افسانـه شیرین و به خوابش کردم

شیرین: دو متن ادبی وغیر ادبی زیبا و دلنشین، دو متن ادبی وغیر ادبی معشوقه فرهاد

مثل

هر گاه شاعر یـا نویسنده درسخن خود از «ضرب المثلی» استفاده کند و یـا بخشی از سخن او آنقدر معروف باشد کـه به عنوان ضرب المثل بـه کار رود، آن بخش از کلام دارای آرایـه مثل است

بی گمان دیوار طبع پست خاک‌آلود ماست           گر بود کوتاهتر دیواری از دیوار بود

مراعات نظیر

آوردن دو یـا چند واژه درون یک بیت یـا عبارت کـه در خارج از آن بیت یـا عبارت نیز رابطه‌ای آشنا و خاص مـیان آنـها برقرار باشد

ابر و باد و مـه و خورشید و فلک درون کارند     که تا تو نانی بـه کف آری و به غفلت نخوری

(ابر و باد و مـه و خورشید و فلک همگی جز عناصر و پدیده‌های طبیعت هستند.)

اغراق

هنگامـی کـه شاعر یـا نویسنده، صفتی را درون فرد یـا پدیده‌ای آنچنان برجسته نشان دهد کـه در عالم واقع امکان دستیـابی بـه آن صفت درون آن حد و اندازه وجود نداشته باشد، آرایـه اغراق آفریده مـی‌شود. البته این ادعای غیر ممکن حتما به گونـه‌ای بیـان شده باشد کـه باعث افزایش گیرایی سخن گردد وشعار گونـه وغیر واقعی جلوه نکند

بخواهد هم از تو پدر کین من        چو بیند کـه خشت هست بالین من

(اغراق درون ممکن نبودن رهایی از انتقام پدر)

تلمـیح (اشاره)

هر گاه با شنیدن بیت یـه عبارتی بـه یـاد داستان و افسانـه، رویدادی تاریخی و مذهبی یـا آیـه و حدیثی بیفتیم، بدون آنکه آن موضوع مستقیماً تعریف شده باشد، آن بیت یـا عبارت دارای آرایـه تلمـیح است

پدرم روضه رضوان بـه دو گندم بفروخت          ناخلف باشم اگر من بـه جوی نفروشم

(اشاره بـه داستان حضرت آدم و رانده شدن او بـه خاطر خوردن گندم.)

جناس تام

هر گاه واژه‌ای دو بار درون یک بیت یـا عبارت بـه کار رود و هر بار معنایی متفاوت از آن برداشت شود.

خرامان بشد سوی آب روان          چنان چون شده باز یـابد روان

(روان درون مصراع نخست بـه معنی جاری و درمصراع دوم بـه معنی جان و روح است)

تضمـین

هر گاه شاعر یـا نویسنده‌ای، بخشی از نوشته فردی دیگر را درون مـیان اثر خود جای دهد، آن شعر یـا نوشته راتضمـین نموده است.

چه خوش گفت فردوسی پاک زاد            کـه رحمت برآن تربت پاک باد

مـیازار موری کـه دانـه کش است              کـه جان داردو جان شیرین خوش است

این دو بیت بخشی از بوستان سعدی هست و سعدی بیتی معروف از فردوسی را درون مـیان شعر خود عیناً نقل کرده است.

تشخیص(انسان نمایی)

هر گاه با نسبت عمل،حالت یـا صفتی انسانی بـه یک غیر انسان،به آن جلوه انسانی ببخشیم،آدم نمایی شکل مـی‌گیرد.

طعنـه بر طوفان مزن،ایراد بر دریـا مگیر بوسه بگرفتن ز ساحل موج را دیوانـه کرد

دیوانگی و بوسه گرفتن بـه موج نسبت داده شده هست و طبیعتاً بوسه گرفتن موج،بوسه ساحل را بـه همراه دارد.

پس درون مصراع دوم بـه ساحل و موج حالت و رفتاری انسانی نسبت داده شده است.

تضاد

هر گاه دو واژه با معنای متضاد درون یک بیت یـا عبارت بـه کار رود آرایـه تضاد پدید مـی‌آید

در نومـیدی بسی امـید است

تكرار

هرگاه كلمـه ای دوبار یـا بیشتر درون كلام بیـاید بـه گونـه ای كه برموسیقی درونی بیفزاید و تأثیر سخن را بیشتر كند تكرار نامـیده مـی شود .

مثال:

اشك چون دریـا و غم طوفان اشك دل بود كشتی و سرگردان اشك

 

 

 

 

 

 




[انواع آرایـه ها درون زبان فارسی دو متن ادبی وغیر ادبی]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 16:03:00 +0000